به گزارش اقتصادما به نقل از گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، جشن ها یکی از مظاهر تمدن و ویژگیهای فرهنگی نزد هر ملتی است که در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی اجتماعی نقش بسزایی دارد. نحوهی برگزاری این جشنها و فلسفه آنها، جلوه اعتقادات، باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است. همه ملت ها و اقوام در همه سرزمینها، روزهایی از سال را جشن میگیرند.
از کهن ترین جشنها تا جشنهای امروزی، شادمانی، سور، غذا دادن و پذیرایی کردن است. در ایران باستان جشنهای زیادی برگزار میشد که هر یک از آنها دارای فلسفه و حکمت خاصی بوده و در موقعی مشخص از سال برگزار میشد و مراسم مخصوص به خود را داشت و با وجود اینکه بسیای از آنان به فراموشی سپرده شده اما تعدادی از آنها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز پا برجاست.
جشن نوروز، جشن اردیبهشتگان، جشن خردادگان، جشن تیرگان، جشن مهرگان، شب یلدا، جشن اسفندگان، چهارشنبه سوری، جشن سپندارمذگان، جشن سده و جشن نوسره و... از جمله جشن های باستانی کشور ما هستند که به جز جشن نوروز، شب یلدا و چهارشنبه سوری که در فهرست میراث معنوی ایران در یونسکو ثبت شده، بقیه به فراموشی سپرده شده و جشنی مانند چهارشنبه سوری که دارای رسوم خاصی بود در سال های اخیر به بیراهه کشیده شده است.
بسیاری از جشنهای باستانی به تغییرات فصلی و چرخه طبیعی مرتبط هستند؛ بهعنوان مثال، نوروز که جشن آغاز بهار و تجدید حیات طبیعت است. اما شاید در این فراموشی ها و تغییر در اجرای آیین و رسوم ها، بتوان جشن شب یلدا را به عنوان جشنی پذیرفت که کمتر مورد تغییر واقع شده و تا حدودی توانسته تا ماهیت باستانی خود را حفظ کند.
از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که مترادف با بلندترین شب سال است. ایرانیان پیشین، این شب را به ایزد مهر «میترا» پیوند میزنند، ایزدی که دارنده هزار چشم و هزار گوش، دارنده دشتهای فراخی است که از سنگ زاده میشوند و شب چله هم که مترادف شب یلداست. از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها شب زنده داری تا بامداد به گرد آتش و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار، هندوانه، سنجد و آجیل که وجود هر کدام با دلیل و نشانه ای بوده است. از دیگر مراسم باشکوه این جشن حافظ خوانی و تفال بر دیوان حافظ شیرازی است.
جشن یلدا امروزه نیز در نقاط مختلفی از جهان برگزار میشود و آداب مربوط به آن هم متداول هستند. در این شب خانوادهها دور هم جمع میشوند و معمولا به دیدار بزرگترهای خانواده میروند. سفره شب یلدا از پربارترین سفرههای سنتی ایرانی به شمار میرود که در آن از آجیل و خشکبار گرفته تا انواع میوههای رنگارنگ و شیرینیهای سنتی به چشم میخورند که در بیشتر نواحی به این خوراکیها «شبچَره» میگویند و اغلب از آجیل هفت مغز و هفت نوع میوه تشکیل میشود. با این حال، گاهی اوقات تعداد این خوراکیها از هفت نوع بیشتر است و انواع شیرینی سنتی و غیرسنتی را نیز در بر میگیرد. اما در گذشته تنها هفت نوع آجیل و هفت میوه در سفره شب یلدا میگذاشتند.
در شب یلدا اعضای خانواده تا پاسی از شب به شبنشینی و گپ زدن مشغول میشوند. از مهمترین آیین شب یلدا میتوان به شاهنامه خوانی، حافظ خوانی و قصه گویی بزرگترها اشاره کرد. شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ نیز بخشی از سفره یلدا را تشکیل میدهند. گرفتن فال حافظ یکی از سرگرمیهای این شب به شمار میرود.
همچنان همانند گذشته معروفترین میوههای شب یلدا، هندوانه و انار هستند. هندوانه که میوهای تابستانی است در این شب بهعنوان نمادی از تابستان استفاده میشود. در گذشته مردم معتقد بودند با خوردن میوه تابستانی در شب یلدا، سرمای زمستان بر آنها اثر نخواهد کرد. انار نیز نمادی از شادی و زایش بوده و امروزه نیز از متداولترین میوههای شب یلداست. از دیگر خوراکیهای این جشن نیز میتوان لبو، کدو حلوایی و باقالی پخته را نام برد. همچنین بسیاری از خانوادهها، غذاهای سنتی ایرانی در شب یلدا را برای این جشن تدارک میبینند.
در فرهنگ ما، اهمیت رنگ قرمز پیشینهای پنج هزار ساله دارد. ایرانیها قبل از اینکه در فلات کنونی ایران ساکن شوند، از جایی میآمدند که ۱۰ ماه زمستان و دو ماه تابستان بود و به همین دلیل، گرمای خورشید اهمیت زیادی برایشان داشت. به این واسطه، هرچه به خورشید مربوط میشد مثل رنگ ارغوانی سپیدهدم، برایشان گرامی بود. اهمیت رنگ قرمز در شب یلدا نیز به همین موضوع برمیگردد و رنگ این دو میوه خوشمزه از باور به رنگ ارغوانی سپیدهدم ناشی میشود.
راجع به ریشهشناسی واژه یلدا دیدگاههای مختلفی وجود دارد. عدهای آن را واژهای سریانی میداند و از آنجا که واژه سریانی یلدا با واژههای عربی «تولد»،«ولادت»، «میلاد»، «یولد» و «یلد» همریشه است، دیدگاه پرطرفداری است که قابلقبولتر به نظر میرسد.
در آذرماه سال ۱۴۰۱ در هفدهمین نشست کمیته پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس، شب یلدا بهعنوان میراث فرهنگی ناملموس ایران و افغانستان به ثبت جهانی رسید.
سرایندگان و نویسندگان پارسیگوی از عنصری بلخی گرفته تا حافظ، سعدی، عطار، وحشی بافقی، منوچهری دامغانی، خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، امیرخسرو دهلوی و... در دورههای مختلف تاریخی از واژه «یلدا» بهمعنای «بلند و تاریک» بهوفور استفاده کردهاند که به زلف یار و شب هجران اشاره دارد. این طور به نظر میرسد که نخستین بار یلدا در سرودههای عنصری بلخی و ناصرخسرو استفاده شده است.
عنصری در شعر خود میگوید:
چون حلقه ربایند به نیزه تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
ناصرخسرو نیز از واژه یلدا بهره برده است:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
حافظ نیز بیت زیبایی در این رابطه دارد:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید
سعدی نیز از این غافله عقب نمانده است:
هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان یلدا را
عبید زاکانی از یلدا در رباعی خود استفاده کرده است:
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور وی روی خوشت به ترک تازی مشغول
با زلف تو قصهایست ما را مشکل همچون شب یلدا به درازی مشهور
صائب تبریزی، شاعر قرن یازدهم، برای اشاره به زلف یار بهسراغ واژه یلدا رفته است:
میکند زلف دراز تو با دلهای حزین آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند
وحشی بافقی نیز بیتی دراینباره دارد:
ما حال خویش را بی سرو بی پا نوشتهایم روز فراق را شب یلدا نوشتهایم
کارنامه ۱۰۰۰ ساله ادبیات فارسی حاکی از آن است که شب یلدا برای بسیاری از شاعران بهمنزله تاریکی و دشواری فراق است؛ با این حال، طبق آیینها و اعتقادات ایرانیان، یلدا، شبی عرفانی بوده که پایان ظلمت و تاریکی و تولد نور و روشنی را با برگزاری جشن، تفال به دیوان حافظ و شبنشینی پاس میداشتند.
اما تنها خواندن شاهنامه و تافل بر دیوان حافظ از مراسمات شب یلدا نیست و قصه گویی توسط پدربزرگ و مادربزرگ ها از جمله مراسماتی است شیرینی این شب و دورهمی آن را برای همه خصوصا کودکان لذت بخش می کند. از جمله کتاب های خوبی که می توان برای قصه گویی در این شب معرفی کرد کتاب «قصه های خوب برای بچه های خوب» است که در ۸ جلد و به قلم مهدی آذریزدی نوشته و توسط انتشارات امیرکبیر راهی بازار نشر گردیده است.
این کتاب یکی از موفق ترین و ماندگارترین آثار منتشر شده در ادبیات کودک و نوجوان، مجموعۀ «قصه های خوب برای بچه های خوب»، نوشتۀ مرحوم مهدی آذر یزدی است که با گذشت سال های سال از نخستین انتشار آن و از طرفی انبوه آثار تولید شده در ژانر کودک و نوجوان در طی این سال ها، هنوز از محبوبیت و فروش بالایی برخوردار است.
دوره هشت جلدی «قصه های خوب برای بچه های خوب» که شامل دفترهای «قصه های کلیله و دمنه»، «قصه های مرزبان نامه»، «قصه های سندباد نامه و قابوس نامه»، «قصه های مثنوی مولوی»، «قصه های قرآن»، «قصه های شیخ عطار»، «قصه های گلستان و ملستان» و «قصه های چهارده معصوم» است، با زبانی روان و ساده و با ملاحتی دل نشین، می تواند کودکان و نوجوانان را با ادبیاتی از جنس خود آن ها با گنجینه ها و میراث مکتوب ملی و مذهبی برجسته آشنا کند و شروعی باشد برای عادت بیشتر به مطالعه.